
سرکوب شدید و خشونتبار جمعِ محدود و بیاهمیتی از مخالفین حکومت پوتین در مسکو و سنپترزبورگ در ماه گذشته در مورد وضعیت سیاسی روسیه که اصولاً وضعیت چندان روشنی هم نیست، پرسشهای جدیدی را مطرح کرده است. سانجو مارگولینا، روزنامهنگار روستباری که اینک در برلین زندگی میکند، از جمله صاحبنظرانی است که با انتشار مقالهای در روزنامة فرانکفورتر راندشاو درصدد ارائه تحلیلهایی بر این امر برآمد. (۱)
مارگولینا نیز در آغاز نوشتة خود از جنبة شگفتآور و دور از انتظار این واکنش مینویسد و پرسشی که امر به وجود آورد: «کرملین از چه میترسد؟» آن هم در وضعیتی که «... روسیة پوتین کاملاً رو به راه است. میزان سرمایهگذاری در سال گذشته تقریباً دو برابر بوده است. کشور دستخوش یک موج مصرف گسترده میباشد. محبوبیت پوتین بالاست و بسیاری از رأی دهندگان حاضرند در سال ۲۰۰۸ به هر کسی که او به جانشینیاش معرفی کند، رأی دهند.»
علاوه بر این «... کرملین از لحاظ سیاسی توانسته است که تمام احزاب ضعیف مخالف را یا از چرخة انتخابات حذف کند و یا به فساد آلوده سازد. تنها در کژتابیهای یک تالار آینة غریب و دور از ذهن است که میتوان جمع انگشتشماری از مخالفینِ فاقد هر گونه حمایت و امکانات را، چیزی در ردیف عاملان 'انقلاب نارنجی' یا ابزار توطئه غرب قملداد کرد.»
به نوشتة سونجا مارگولینا «... وحشت بیمارگونه از هر گونه اعتراضات ابتدایی نشانهای از یک بحران سیاسی است که به نظر میآید اقتدار بیکم و کاست پوتین را در بر گرفته باشد. این بحران در یک مشکل قدیمیِ دگرگونی مشروع قدرت ریشه دارد، دگرگونیای که از نقطهنظر مأمورین مخفی میتواند مخاطراتی غیرقابل محاسبه به دنبال داشته باشد. آنها داراییهای دولت را مشمول خصوصیسازی قرار داده و بر بخش اعظم داراییهای کشور نیز دست انداختهاند. هرگونه تغییر و تبدیلی در عرصة جانشینی علاوه بر عواقب نامطمئنی از لحاظ استمرار نفوذ و حتی ایمنی میتواند به کاهش منفعت و یا قدرت به نفع گروههای رقیب منجر شود.»
«تغییر قانون اساسی و صدور اجازة انتخاب مجدد پوتین کار دشواری نیست و طرح این پیشنهاد فقط به سران و سرآمدن محلی که به حفظ منافع خود میاندیشند محدود و منحصر نمیشود، و در مورد بسیاری از مردم عادی که به نهادی غیر از شخص پوتین اعتماد ندارند و تنها در وجود او تضمینی برای ثبات شکنندة موجود میبینند نیز صدق میکند. علاوه بر این خروج پوتین از صحنه میتواند به از میان برخاستن مشروعیت رژیم بر جای مانده از او منجر شود زیرا کل مشروعیت این رژیم در شخص او تجسم یافته، او مظهر نظام حاکم است. تعدادی از تحلیلگران سیاسی بر این باورند که بسیاری از عوامل دخیل در خطمشی «بیثباتی تحت کنترل» کرملین آگاهانه در این جهت کار میکنند که پوتین را وادار کنند که بر سریر قدرت باقی بماند.»
«با این حال در بحران سیاسی روسیه، زد و خورد آشکاری که بر سرِ منافع جریان دارد، فقط بخشی از این ماجرا است. وحشت رو به گسترشی که نظام را فرا گرفته بیشتر مبیّن یک ناتوانی اساسی در نوسازی و ادارة کشور نیز هست. کرملین تقریباً تمام نهادهای دولتی را یا ضعیف کرده است و یا فاسد. نظامی شکل گرفته است که ساماندهی انتخابات به نفع پوتین تنها هدف و علت وجودیاش را تشکیل میدهد. در عوض مسکو اجازه میدهد که قدرتمداران و ملاکین منطقهای در حوزههای خویش، بیاعتنا به رأی و نظر «رعایا»، هر کاری میخواهند بکنند. پروژههای ملّیای که از صدقهسر درآمد سرشار نفت و گاز، میلیونها دلار باد آورده را میبلعند، به دلیل بیکفایتی بوروکراسی و برنامهریزیهای بیاساس، به نتیجهای نمیرسند. برای مثال به پروژه نوسازی معادن زغالسنگ کوزنسک میتوان اشاره کرد که به بزرگترین انفجار گاز متان در تاریخ منطقه منجر گردید.»
مارگولینا ضمن اشاره به رواج گستردة ناامنی در سطح عمومی که به گفتة آندرهئی ایلاریونوف مشاور مالی سابق پوتین، بیش از هر چیز بازتاب نابرابریهای فزاینده اجتماعی است و افزایش هنگفت درآمدهای عدهای معدود، از دیگر نمونههایِ نتایج اسفبار پروژههای مشابه در زمینة بهداشت عمومی، تأمین مسکن اقشار متوسط جامعه ... نیز مینویسد که در عین نابودی ترتیب پیشین به شکلگیری ترتیب جایگزینی هم کمک نکردند. او «خصوصیسازی منافع توسط بوروکراسی و عمومیسازی ضرر و زیانها» را تنها حاصل این دگرگونی میداند.
به نوشته سونجا مارگولینا «... نخبگان عصرِ بعد از شوروی، در حال و هوای فرهنگ سیاسی سنتی، نسبت به رعایای خود احساس توأم با تبختر دارند. پایة حکومت پوتین را بوروکراسی تشکیل میدهد که بیشتر با نوعی وفاداری بدون قید و شرط در خدمت اربابان خود است تا با کارایی و قابلیت. برای بوروکراتهای روسیه، توجه و عنایت به حوایج جمع که به مردم مربوط میشود هیچ لزومی ندارد. زیرا برای زعمای کرملین و عوامل سیاسی آنها مردم «گیاه» ـ [تودة خامی] ـ محسوب میشوند که باید از طریق انتشار داستانهایی در رسانههای جمعی در مورد جاسوسان غربی و «عناصر افراطی مخالف» تغذیه شوند. آنها فکر میکنند که مردم تا ابد این قصههای جن و پری را در مورد بیگانگان شیطان صفت باور میکنند. در عین حال بروز گاه به گاه «خشونت بازدارنده» را میتوان نشانی دانست از یک بیم و نگرانی گسترده نسبت به یک مردم غیر قابل حکمروایی که بر هم زدن زندگی شیرین نخبگان را هدف دارد. هنگامی که از پلیسی میپرسند، در حالی که اتفاقی در کار نیست چرا بیجهت تظاهرکنندهها را مورد ضرب و شتم قرار میدهی پاسخ میدهد: «ولی ممکن است اتفاقی بیافتد.»
به نقل از :
۱۱ . Sonja Margolina, "But something could happen" Signandsight.com, ۲۰۰۷/۰۴/۱۸ (^)
[مقالات مرتبط]
■ بازگشت امپراطوری روسیه یا رؤیاهای قدرتطلبی پوتین
■ ایران، روسیه و جمهوریهای جنوبی شوروی سابق
نظر بدهید