توسعهی کشور در سالهای پس از پایان جنگ مسئلهی عدالت را هم در معنای سیاسیِ آن و هم در حوزة اقتصادی و اجتماعی به مهّمترین مسئلهی روز تبدیل کرده است. لزوم توسعهی عدالت سیاسی و اجتماعی را مردم دو بار با انتخاب محمد خاتمی به ریاست جمهوری یادآور شدند و برای بیان نیازشان به گسترش عدالت اقتصادی به محمود احمدینژاد روی آوردند. اکنون مسلم است که هیچ یک از این دو راه حل نتوانست پاسخهای مناسبی به این پرسشها بدهد و امروز در وضعیتی قرار داریم که بیجواب ماندنِ این مسائل، دستاوردهای جامعه و کشور را در سایر حوزهها سخت تحتالشعاع قرار داده است. در واقع، افزایش بیسابقهی تعداد افرادی که از آموزش عالی برخوردارند و ارتقاء سطح تکنیکی و تکنولوژیک کشور که با گسترش و تقویت روزافزون بازار و نیز انباشت سرمایههای کلان که پیشنیاز یک جهش صنعتی را فراهم آوردهاند، اینک اتخاذ تصمیم دربارة یک ساماندهی جدید را ضروری ساخته است؛ ضرورتی که رسیدگی به آن هم به گشایش بحث مجدد دربارة نقشِ جامعهی مدنی نیاز دارد و هم به بازبینی جایگاه و نقش دولت.
December 2008 Archives
اهداف فلسفهی سیاسی به جامعهای بستگی دارد که این فلسفه ناظر بر آن است. ref(1) در یک دموکراسی، یکی از مهّمترینِ این اهداف ارائهی یک تبیین سیاسی از عدالت است. تبیینی که به این اکتفا نمیکند که فقط اساسی برای توجیه نهادهای سیاسی و اجتماعیای که نظر مردم باید با آن هماهنگ شود ارائه دهد، بلکه تبیینی باشد که در تضمین پایداریِ این نهادها از نسلی به نسلِ دیگر نیز سهیم باشد.
لهذا در اینجا از بودن مشوقهایی مکفی میتوان سخن گفت که در نهایت شور و شوق، در هر دولت آزاد، اشکال و نهادهایی را بر پا میدارد که از طریق آنها آزادی تأمین، مصالح عمومی ملحوظ و آز یا جاهطلبی برخی اشخاص تحدید شده و تنبیه میگردد.
در سخنرانیای که رونالد ریگان به سال 1982 میلادی در پارلمان انگلستان ایراد کرد، دفاع از دموکراسی را دارای جایگاهی محوری در جنگ سرد دانست: این جنگ فقط زمانی پایان خواهد یافت که دموکراسی در نبردِ ایدئولوژیکش علیه توتالیتاریسم (تام گرایی) پیروز شود. آنچه امروز "مطالعات دموکراسی" (Democratization Studies) نامیده میشود از عناصر این نبرد به شمار میآید. شاهد این مدعا نشریهای است به نام جورنال آو دموکراسی (Journal of Democracy). این نشریه که توسط "بنیاد ملی دموکراسی" (National Endowment For Democracy ) منتشر میشود هدفِ خود را صدور الگوی دموکراتیک قرار داده است. بنیاد مذکور که نیمه خصوصی است توسط دولت ریگان به سال 1983 تأسیس شد و قرار بود که ابزار مبارزهی نظری و ارزشی با اتحاد جماهیر شوروی باشد. سه دلیل عمده مرا بر آن داشت که این نشریه را به منزلهی موضوع تحقیق برگزینم:
مقدمه
در این مطلب سعی شده است خطاهای موجود در برداشت اقتصاددانان بازارگرای موسوم به نئولیبرال به اختصار به بحث گذاشته شود. تردیدی نیست که هر کدام از موارد بحث شده خود موضوع مقاله تفصیلی مجزایی است. بنابراین، امیدوارم خواننده علاقهمند و نکتهسنج، پرداختن به تمام این موارد- که از منظری ریزتر لزوماً ارتباط موضوعی نزدیکی در میانشان نیست - را حمل بر بی توجهی این قلم نگذارد. در اینجا، هدف ارایه تصویری از جنبه های مختلف مورد تأکید اقتصاددانان مذکور و نقد آنها از منظر اقتصاد دگراندیش است.
مطالعة تاریخ سیاسی معاصر ایران نشان می دهد که دگرگونی یا سقوط حکومتهای استبدادی ضرورتاً به معنای محو استبداد و احیاناً توسعة سیاسی نیست. بی تردید سختجانی و پایداری استبداد در ایران بدون توجه به فرهنگ سیاسی استبدادی و اقتدارگرایانة ایرانیان که قطعاً ذاتی نبوده بلکه نتیجة ساختارهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی انباشته شدة تاریخ ایران است، قابل توجیه و تبیین نیست. با سقوط یک حکومت و روی کار آمدن حکومتی دیگر و به تبع آن روی کار آمدن نخبگان سیاسی دیگر به رغم برخی تفاوتها در اصول ـ شاهد استمرار عناصری در رفتار و کردار نخبگان سیاسی هستیم که قبلاً تبعات مختلف و منفی آن را طی سالیان دراز مشاهده نموده بودیم. وجود این عناصر منفی در رفتار و کردار نخبگان سیاسی مانع عمدهای در ایجاد تحول در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بوده است. بدبینی، بیاعتمادی، چاپلوسی، فساد، فرصتطلبی از عمدهترین ویژگیهای فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی حاکم درطی تاریخ سیاسی معاصر ایران و بالاخص در دورة محمدرضا شاه بوده است. در این نوشته کوشیده شده با تمرکز بر دو دهة پایانی حکومت محمدرضا پهلوی پاسخی برای این سئوال یافت شود که: فرهنگ سیاسی نخبگان حاکم چه تأثیری بر عملکرد و سازوکارهای مشارکت سیاسی قانونی داشته و پیامد آن بر رفتار محمدرضا شاه و حکومت او چه بوده است؟
اگر چه اینک با آراء و بررسیهای فراوانی که بعد از واقعه و در توضیح علل و عوامل آن منتشر شدهاند، لشکرکشی اخیر روسیه به گرجستان، امری محتوم و حاصل اجتنابناپذیر تنشی پر سابقه و تدارکی درازمدت تعبیر میشود ولی یکی از ویژگیهای نگران کنندة این واقعه آن است که این رویارویی و اصولاً رویاروییهایی از این دست، میتوانست و میتواند در امتداد بسیاری از دیگر «گُسل»های بر جای مانده از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی پیش آید: یعنی هر گونه پیشامدی که از جانب مسکو به پایمال شدن حقوق اقلیت روس یا منافع روسیه در اواکراین، جمهوریهای بالتیک ... و حتی قزاقستان تعبیر گردد یا بالاگرفتن تنش در پارهای از درگیریهای به ظاهر فروخفتة منطقهای چون بحران قرهباغ میان جمهوریهای ارمنستان و آذربایجان، با تعابیر مشابهی که بتواند به دنبال داشته باشد.
آغاز
با ورود به فضای انتخابات بخشی از اصلاحطلبان تنها راه پیروزی در آن را ایجاد موجی در جامعه میدانند که به یاری آن با کنار زدن احمدینژاد و دولت او، "کشور را از مشکلات و گرداب ناهنجاریهای فرهنگی و سیاست خارجی و اقتصاد نجات دهند". حمایت از کاندیداتوری خاتمی نیز بر پایة همین نظریه است زیرا آنان بر این باورند که "خاتمی از محبوبیت و مقبولیت مردمی برخوردار بوده و حضورش زمینهساز افزایش مشارکت مردم در انتخابات خواهد بود. به باور این افراد، خاتمی"ظرفیت اجماع و ائتلاف بین اصلاحطلبان را داراست" و از پراکندگی آرای اصلاحطلبان جلوگیری خواهد کرد. نظریهپردازان موج، حتی یکپارچگی جناح مقابل را به سود خود ارزیابی میکنند، چرا که به تصور آنان فضای دوقطبی به حضور بیشتر مردم در انتخابات کمک خواهد کرد و شرایط را برای ایجاد موج، مناسبتر خواهد نمود. هدف اصلی البته از ایجاد موج، نه فقط بازگرداندن اصلاحطلبان به دولت، بلکه «دفع شّری» است که در گفتار این گروه به صورت توصیف وضعیت بحرانی کشور نمود پیدا میکند.
درآمد
روایتهای مختلفی از بحران اخیر اقتصادی آمریکا وجود دارد، اما تقریباً همة روایتها در یک مورد متفقالقول هستند و آن اینکه تحولات رخ داده در بازار سهام، بانکهای سرمایهگذاری و بانکهای تجاری ـ یا به طور کلی بخش اعتباری آمریکا ـ از علتهای اصلی بروز بحران اخیر بوده است. با آنکه تحولات بخش اعتباری، دستکم در آمریکا، تاریخی پرفراز و نشیب داشته، دور از حقیقت نیست اگر بگوییم که روند کاهش مقررات، تضعیف نظارت و باز گذاشتن دست کارگزاران بخش خصوصی همزمان با به قدرت رسیدن ریگان در آمریکا و تاچر در انگلستان به نقطه عطفی رسید. اینکه چرا ریگان و تاچر تقریباً به طور همزمان با شعار تجدید ساختار اقتصادی وارد عرصة انتخابات شدند و چگونه بعد از پیروزی به ترتیب اقتصادهای آمریکا و انگلستان را در معرض آزادسازیهای گسترده قرار دادند، از نقش دولت در ادارة امور کاستند و روابط بازار آزاد را به عرصههای جدید و بعضاً بکر گسترش دادند و به طور کلی منادی سیاستی شدند که اندکی بعد نئولیبرالیسم نام گرفت از حوصلة این بحث خارج است. واقعیت آن است که اقتصاد آمریکا از نوامبر سال ۱۹۸۲ یعنی یک سال پس از روی کار آمدن ریگان تا سال۱۹۹۰ یعنی یک سال پس از پایان ریاست جمهوری وی، یکی از طولانیترین دورانهای رشد خود را تجربه کرد. این رشد اقتصادی طولانی همزمان شد با ظهور فنآوریهای جدید در عرصة سختافزار و نرمافزار و گسترش این فنآوریها از عرصة تحقیق و توسعه به حوزة تجارت و اقتصاد. فنآوریهای جدید چنان سودآور شدند که بهتدریج حبابهای بازار سهام شکل گرفتند؛ پدیدهای که بعدها به «حباب دات کام» موسوم و معروف شد. با ترکیدن این حبابها اقتصاد آمریکا وارد دوران رکود شد و داستان همیشگی سرمایهداری بار دیگر تکرار شد: افول اقتصادی بعد از رشد.
فرید زکریا، آیندهی آزادی؛ اولویت لیبرالیسم بر دموکراسی. ترجمة: امیرحسین نوروزی. تهران: طرح نو، چاپ یکم، 1384، 336 ص.
Shi'te Lebanon: Transnational Religion and The Making of National Identities. By Roschananck Shaery - Eisenlohr, New York: Columbia University Press, 2008, pp. 288
لبنان شیعی: دین فراملی و شکلگیری هویتهای ملی اثر روشنک شاعری ـ ایزنلور نوشتهای است مبتنی بر مجموعهای از یافتههای جدید تاریخی و مردمشناختی که در عین حال که از لحاظ شناسایی اصل موضوع یعنی شیعان لبنان گامی اساسی به پیش است جوانبی چند از مناسبات پیچیدة ایران و لبنان را نیز روشن میکند. در این کتاب تمامی شیعیان لبنان مورد توجه بودهاند و نه فقط گروه یا جناحی خاص از آنها، بنابراین بحث فقط به گروه حزب الله محدود نشده بلکه حزب امل و هواداران سید محمد حسین فضلالله را نیز در بر میگیرد.داریوش آشوری. زبانِ باز: پژوهشی دربارة زبان و مدرنیت. تهران: نشر مرکز، تابستان ۱۳۸۷.
آشوری اینبار نیز رسالهای را روانة حوزة عمومی کرده که اهل زبان را به اندیشه واداشته، اقبال خاص یافته، و واکنشها برانگیخته که البته برخی هم انتقادی بوده. همین بحثبرانگیزی دال بر این است که رسالة کوچک اما پربار او اهل نظر را متوجه گوشههایی از دشواریهایی کرده که زبان فارسی با آن دست و گریبان است.
زبانِ باز حاصل چهل سال پژوهش و کوشش و نگرش ژرفکاوانة آشوری در مسائل زبان فارسی و برخورد با معضلات برآمده از رویارویی ایرانیان با مدرنیته و پیامدهای خواسته و ناخواستة آن در عرصة زبان است.
آشوری نیک آگاه است که «این مسأله هم یک وجه نظری کلی دارد، که تاکنون چندان که باید بدان پرداخته نشده، و هم یک وجه عملی، یعنی چارهاندیشیهای فنّی برای توسعة زبان.» و این رساله متوجه همین وجه اخیر.
زبانِ باز دو بخش عمده دارد: بخش نخست، که در سه فصل سامان یافته، چیستی زبان طبیعی و چهگونگی برآمدن زبان مدرن از دل آن و تبدیل شدناش به زبان طبیعی در "جامعههای باز" و گسترش زبانهای مدرن بر بستر زبان علمی را مورد دقت و تحلیل قرار داده. در آخرین فصل این بخش آشوری "تکنیک" واژهسازی مختار خود را معرفی کرده که در واقع محصول نهایی این کار اوست.
در بخش دوم که زیر عنوان "زبان فارسی رویاروی مدرنیت" آمده آشوری به علل و عوامل و سوابق "بحران" زبان فارسی در برخورد با مسائل مدرن پرداخته و شیوهها و سیاستهای زبانی دستگاههای رسمی واژهسازی و واژهپردازی کشور را تبیین و تحلیل کرده که عمدتاً در چارچوب خطمشی سه دورة فرهنگستان زبان فارسی انجام گرفته. آشوری باور دارد که « در نبودِ دیدِ علمیِ روشن نسبت به کل مسأله، دخالتِ پرزورِ عوامل همستیزِ سیاسی و ایدئولوژیک و، سرانجام، ناپایداری سیاسی و اجتماعی در چگونگی وضع آن [زبان فارسی] اثر تعیینکننده داشته است. ... [و] ... اگر چشمی بینا برای نگریستن به آن [زبان ملّی] داشته باشیم، آینهای است که بیش از هر عامل دیگر آشوب ذهنی جامعهی ایرانی را در برخورد با مدرنیت بازمیتاباند.»
کارهای آشوری همواره در زبانآگاه کردن ما و بیرون کشیدن اجزای ساختار واژهگانی و مفهومی، و شناساندن عنصرهای شناختشناسانه و هستیشناسانة زبان فارسی مؤثر بوده و این اثر او بیش از پیش؛ نکتة مهم و به یک معنا تازة این رساله شکافتن و شناساندن رویههای دوگانة ایدئولوژیکـتکنولوژیک زبان است که آگاه شدن از آن و درافتادن بحث در پیرامون آن در پیشبرد آگاهیهای دانشی و پژوهشی ما در مواجهه با سویهها و لایههای مختلف جان و جهان زبان امروزینمان و درک و دریافت عمیقتر تولیدات اندیشهگی جهانیان و اندیشیدن به وضعیت اندیشهگی خودمان بس بسیار مؤثر و لازم است.
کار اصلی آشوری به دست دادن و پیش نهادن الگو و شیوهای برای تکنیکهای واژهسازی است که غلامحسین مصاحب و میرشمسالدین ادیبسلطانی سرآمدان این شیوه بودهاند که گرچه اقبال عام نیافته اما اساسی نهاده که دیگران با اتکا به آموزههای این شیوه راه پیش رو را هموارتر مییابند.
سوسن سیاوشی. لیبرال ناسیونالیسم در ایران. ترجمة علیمحمد قدسی. تهران: مرکز بازشناسی اسلام و ایران (باز). چاپ دوم، ۱۳۸۶.
منظور از "لیبرال ناسیونالیستها" طیف گستردة ملیگرایانِ آزادیخواهی است که از فعالیتهای سیاسی دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت برآمدند و آرا و آرمانهای دکتر محمد مصدق دلیل راهشان بوده و در چارچوب تشکیلاتی جبهة ملی سازمان مییافتند. کتاب بررسی ظهور و افول این طیف سیاسی و نیروهای برآمده از آن در فاصلة سالهای۱۳۲۰ تا ۱۳۵۸را وجه همت خود قرار داده؛ نیروهایی که بیش از سه دهه در صفوف مقدم مبارزات ملی بر ضد حکومت پهلوی دوم بودند و در جریان حوادث منتهی به انقلاب اسلامی نقشی مؤثر داشتند اما در پی دگرگونیهای پیامد انقلاب به نیرویی حاشیهای و البته در موقعیتی ضعیف بدل شدند.
کتاب در پنج فصل سامان یافته: نخستین فصل با تکیه بر نظریة دولت رانتی دگرگونیهای اجتماعیـاقتصادی و سیاسی جامعة ایرانی در میان سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰ را تشریح کرده و به شیوههای مقابلهی دولت رانتی با جامعة مدنی و رقبای سیاسی بالقوه و بالفعلاش پرداخته. سه فصل بعدی به چهگونگی برآمدن جبهة ملی اول و دوم و چهارم اختصاص یافته و در چارچوب نظریة بسیج منابع، شیوهها و مبارزات این جبههها را تجزیه و تحلیل کرده؛ فصل پنجم نیز مراحل و نحوة اخراج آن بخش از ملیون را که به نیروهای انقلاب پیوسته بودند و بازگردانده شدنشان به صفوف اپوزیسیون را شرح داده است.
احمد اشرف و علی بنوعزیزی. طبقات اجتماعی، دولت و انقلاب در ایران. ترجمة سهیلا ترابی فارسانی. تهران: انتشارات نیلوفر، تابستان ۱۳۸۷.
ترجمة مجموعة مقالات مشترک احمد اشرف و علی بنوعزیزی، دو جامعهشناس سیاسی برجستة ایرانی مقیم آمریکا، است که در اواخر دهة ۱۹۸۰ و اوایل دههی ۱۹۹۰ به زبان انگلیسی نوشته و در نشریات دانشورانة معتبر آن دیار منتشر شده است. سه مطلب نخست در واقع ترجمة سه جزء از مقالة "طبقات" دانشنامة ایرانیکاست که به سه دورة تاریخیِ میانه، قاجار و پهلوی اختصاص یافته. در ترجمة فارسی ارجاعات کتابشناختی، به نادرست، به همان شیوة دانشنامهای حفظ شده و خواننده را از فیض آگاهی از و آشنایی با منابع و مراجع مقاله محروم ساخته. مترجم میتوانست با صرف اندکی وقت یا مشخصات کتابشناختی کامل را در پای صفحات آورد یا دستکم ناشر میبایست عین کتابشناسی انتهای مقالة دانشنامه را در انتهای هر فصل میگنجانید.
مقالههای "اتحاد بازار و روحانیت: بنیان شورشها و انقلابها" و "حکومت و مناسبات ارضی پیش و پس از انقلاب ایران" را احمد اشرف نوشته و مقالة "دولت، طبقات، و روشهای بسیج تودهها در انقلاب ایران" نیز حاصل کار مشترک اشرف و بنوعزیزی است.
نقش طبقات اجتماعی و نحوهی تحرک آنها اگرچه موضوعی است که اندیشمندان ما کم و بیش بدان پرداختهاند اما هنوز نکات و نقاط مغفول و مکتوم بسیار در آن باقی است. تحولات پیآیند نوگرایی و نوسازی و مسألة نقش دولت در تحولات اجتماعی و مقاومتها و واکنشهای طبقات سنّتی جامعه در قبال آن و برآمدن طبقات جدید از اهمّ نکاتی است که در این مجموعه مقالات بدانها پرداخته شده و خواندن کتاب تصویری پیوسته از تاریخ تحول اجتماعی ایران در دوران معاصر را در برابر ما به نمایش میگذارد.
سمیه کریمی. بازار تهران: مطالعهی انسانشناسی اقتصادی. تهران: نشر افکار و پژوهشکدة مردمشناسی سازمان میراث فرهنگی، ۱۳۸۷.
بازار سنتّی به واسطهی نقش اقتصادی، اجتماعی، و سیاسیاش در تاریخ معاصر کشور مورد مطالعه و پژوهشهای گوناگون و از منظر رشتههای مختلف دانشگاهی بوده است. پژوهش مورد بحث از منظر انسانشناسی اقتصادی و با انگیزهی بررسی «حرکت نهادی سنتّی که هر روز با مجموعهای از عوامل مدرن و غیرسنتّی روبهرو شده و ناچار است آنها را در خود جایگزین کند [جای دهد] ...» انجام یافته و به بازار به منزلهی نهادی اجتماعی نگریسته که در تنظیم روابط اجتماعی مؤثر بوده است.
موضوع مطالعه در این پژوهش صنف فروشندهگان فرش بازار تهران است و به واسطة تأثیرگذار بودناش در صادرات غیرنفتی به آن پرداخته شده است.
کتاب به روش معمول و متداول در پایاننامهها سامان یافته که عموماً به همان صورت و بدون ویرایش و درآمدن به کسوت کتاب به ناشر سپرده میشوند و هرچه باشند خواندنی نیستند و شاید در بعض موارد ارزش اطلاعاتیـآرشیوی داشته باشند. در کتاب مورد بحث ابتدا مباحث نظری مطرح شده و سپس نمایی کلی از ساخت و بافت بازار تهران به دست داده شده است.
بخش دوم کتاب به ساختار اجتماعی و اقتصادی بازار تهران اختصاص یافته که در آن ضمن توضیح و تشریح فضای کالبدی بازار تهران به سلسلهمراتب بازاریان، ساختار مذهبی در بازار، ویژگیهای دینی، قومی، و محلی در بازار فرش تهران، نظام همسرگزینی و خویشاوندی، نقش و تأثیر سیاستهای دولت و اقتصاد جامعه بر بازار، گردشگری و اقتصاد بازار فرش، و شکلهای مختلف عملیات پولی و نهادهای مالی در بازار فرش تهران پرداخته شده است. فرهنگ شغلی و ویژگیهای زبانی و اصطلاحات و واژهگان محاورهای فروشندگان کتاب پایانبخش کتاب است.