
ما با همان طرز فکری که مسائل را ایجاد کردهایم، قادر به حلّ آنها نخواهیم بود.
آلبرت اینشتین
مدتی است که موضوع خشک شدن دریاچه ارومیه به عنوان اصلیترین مسئلهٔ این حوضهٔ آبریز مطرح میشود. این در حالی است که روند کاهش سطح آب دریاچه ارومیه از سال ۱۳۷۴، حدود ۲۵ سالی است که به عنوان بارزترین اثر، از وجود نارساییهایی در حکمرانی آب این حوضهٔ آبریز خبر میدهد. قابل انکار نیست که روند رو به خشکی دریاچه ارومیه موضوعی بسیار مهم و تأثیرگذار است اما از مسائل ریشهدار دیگری تاثیر میپذیرد. به بیان دیگر، مسئلهٔ خشکی دریاچه ارومیه از مسائل دیگری تأثیرپذیر بوده و بر بسیاری از مسائل تأثیرگذار است.
سیستمهای آبی، سیستمهای درهمتنیده جفتشده انسانی-طبیعی هستند. به بیان دیگر، تار و پود تفکیکناپذیر سیستمهای آبی، انسان و طبیعت است و از همین منظر میتوان مسائل آبی را به همین دو دسته انسانی و طبیعی دستهبندی نمود. برای مثال سیل و خشکسالی از مسائل آبی هستند که بیشتر به حوزهٔ طبیعی سیستمهای آبی مربوط میشوند. این مسائل مواجهاتی نظیر انتقال آب، احداث سد، پیشبینی بارش، احداث آب شیرینکن و غیره را در پی داشتهاند. دستهٔ دیگر از مسائل آبی وجود دارد که بیشتر مربوط به حوزه انسانی سیستمهای آبی هستند. برای نمونه اختلافات سیاسی مسئولان در تخصیص و رهاسازی، جابهجایی ساکنان شهرها و روستاها به دلیل احداث سد، حاشیه نشینی ناشی از مهاجرت به دلیل عدم دسترسی به آب سالم و کافی، اعتراض و درگیری به دلیل انتقال آب، عدم استفاده از آب شیرین شده دریا به دلیل مسائل اعتقادی و غیره تعدادی از چنین مسائل آبی هستند. مسائل انسانی در حوزهٔ آب، دامنهٔ بسیار وسیعتر و متنوعتری از مسائل طبیعی دارند و این درحالی است که تفکیک کامل مسائل طبیعی و مسائل انسانی در سیستمهای آبی امکانپذیر نبوده و در تعاملی درهمتنیده با یکدیگر قرار دارند.
مناقشات آبی نوعی از انواع مسائل آبی هستند که بیشتر به حوزه انسانی سیستمهای آبی مربوط میشوند. واژهٔ مناقشه تبیینکننده مفهومی وسیع است که هر گونه اختلاف نظر ساده تا جنگ مسلحانه را در بر میگیرد. از این رو مناقشه، مفهومی مجرد (غیرفیزیکی) است که میتواند نمودهای عینی بسیار داشته باشد. دعوا، درگیری، جرو بحث، اختلافنظر، اعتصاب، شورش، سرکوب و جنگ تعدادی از نمودهای عینی مناقشه هستند. مناقشه به هیچ مرزی از جنس زمان، مکان و موضوع محدود نمیشود. به بیان سادهتر، هیچ بازهای از زمان، هیچ موقعیتی از مکان و هیچ موضوعی وجود ندارد که بتوان ادعا نمود مناقشه در آن نمیتواند بروز یابد. بروز و تشدید مناقشه در صورت عدم مواجههٔ بهموقع و کارآمد میتواند موجب تحمیل هزینههای بیمورد مادی و معنوی فراوانی باشد. ایجاد اصطکاک در سیستم، تخریب منابع ارزشمند طبیعی، اتخاذ تصمیمات عجولانه و نادرست، ایجاد رقابت منفی، افزایش تفرقه، کاهش اعتماد، ایجاد مناقشات جدید و بسیاری موارد دیگر، نمونههای بارزی از اثرات مخرّب طبیعی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، روحی-روانی مناقشه در سطوح فردی و جمعی هستند.
سیستمهای آب نه تنها از مناقشه مصون نیستند بلکه مناقشه در سیستمهای آبی با جوانب بسیار پیچیدهتری ظهور میکند. درهمتنیده بودن اجتماع با طبیعت در سیستم آب و حیاتی بودن آب برای تمام فعالیتهای بشر، فراهمکننده شرایط برای تبدیل شدن آب به موضوع، علل، عوامل، بهانهها یا دستاویزهای مناقشات مختلف است. قابل ذکر است که مناقشات آبی کلاس خاصی از مناقشات نیستند و هر مناقشه در ارتباط با آب باشد، مناقشه آبی است. یکی از سیستمهای آبی کشور که با مناقشات آبی خرد و کلان بسیاری دست به گریبان است، سیستم آبی است که از مرز طبیعی آن به عنوان حوضهٔ آبریز دریاچه ارومیه یاد میشود.
سیستمهای آبی مرز مشخصی ندارند. شاید از منظر طبیعی بتوان مرزی را برای یک سیستم آبی مشخص نمود اما مرزبندی سیستمهای آبی از منظر انسانی اگر غیرممکن نباشد کاری بسیار دشوار است. چرا که حوزه تأثیر و تأثر سیستمهای آبی از منظر انسانی معمولا بسیار وسیعتر از مرز طبیعی آنها است. به بیان دیگر مرز انسانی سیستمهای آبی ممکن است از مرز طبیعی آنها بسیار گستردهتر و پیچیدهتر باشد و بر همین اساس دامنهٔ مسائل انسانی نیز گستردهتر از دامنهٔ مسائل طبیعی سیستمهای آب است.
با تمام این اوصاف، در حال حاضر هیچ یک از موضوعات «خشک شدن دریاچه ارومیه» و «مناقشات آبی حوضهٔ آبریز دریاچه ارومیه» مسئله اصلی نیستند. مسئله اصلی «دیدگاه معطوف به این مسائل و نحوه مواجهه با آنها» است. چرا که مشکلات آبی و مناقشات آبی نه تنها به حوضهٔ آبریز دریاچه ارومیه منحصر و محدود نیستند بلکه در اکثر نقاط کشور از جمله استانهای سیستان و بلوچستان، سمنان، خراسان، تهران، اصفهان، شهرکرد، فارس، خوزستان، یزد، آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، کردستان، اردبیل، گرگان و غیره به انحاء مختلف بروز یافته و نمود پیدا کردهاند.
در ادامه با تشریح و واکاوی قسمت کوچکی از مناقشات آبی حوضهٔ آبریز دریاچه ارومیه، جوانب مختلف مسئله مطرح شده، مورد بررسی قرار میگیرد.
ادعا آن است که از نظر دیدگاه و نحوهٔ مواجهه با مناقشه چیزی بیش از پنجاه سال از مطالعات روز مناقشه فاصله داریم.
اثبات این ادعا در سه بخش پیشرو محقق میشود. این سه قسمت که به طور اجمالی در ادامه بیان شدهاند، نتایج کلی تحقیق چندین ساله در این زمینه هستند.
مفاهیم مناقشه در مطالعات روز دنیا
از منظر «دیدگاه معطوف به مناقشه»، در اوایل قرن بیستم (صد سال پیش) چنین تصور میشد که مناقشه در هر شرایطی پدیدهای مخرّب است و به هر طریقی باید حذف شود اما در اواسط قرن بیستم (پنجاه سال قبل) محققان به این نتیجه رسیدند که مناقشه در هر شرایطی مخرّب نیست و حتی میتواند به عنوان محرّکی در جهت اصلاح و پیشرفت قرار گیرد. از منظر «مواجهه با مناقشه» روشهای فنّی برای مواجهه با مناقشه از جمله نظریهٔ بازی در زمان جنگ سرد (پنجاه سال قبل) پا به عرصه ظهور گذاشتند و در اوایل قرن بیست ویکم چنین نتیجهای حاصل شد که چنین روشهایی برای مواجهه با مناقشه نتیجهبخش نبودهاند. همچنین مواجهه با مناقشه را از منظری دیگر میتوان به ممانعت، فرونشانی، مدیریت، برطرفسازی و دگرگونی مناقشه دستهبندی نمود که امروزه نیز مرز واضحی میان آنها مشخص نیست و در حال تکامل هستند. بیست سالی است که نظر غالب محققان مناقشه به این مسئله معطوف شده است که اولین مرحله قبل از هر گونه اقدام برای مواجهه با مناقشه، تحلیل یا نگاشت آن مناقشه است. چرا که علت اصلی مناقشه معمولاً با آن چیزی که در ظاهر دیده میشود بسیار متفاوت است. مناقشه به عنوان پدیدهای که به هیچ مرز خاصی محدود نمیشود، اجتنابناپذیر بوده و از میان برداشتن کامل آن امری ناممکن است. هر مناقشهٔ کوچک دارای عناصر بسیار پیچیدهای است و در صورت عدم مواجهه بهموقع و کارآمد میتواند تشدید شده و مناقشات بسیار مخرّبی را در پی داشته باشد. در این میان در ارتباط با مناقشات آبی نیز نتایج ارزندهای از تحقیقات محققان حاصل شد. برای مثال بیشتر مناقشات آبی بهدلیل کمبود آب نبوده و علل مدیریتی دارند،کمبود آب در جهان بیش از آنکه موجب مناقشه شود موجب همکاری بوده است، مناقشات آبی علاوه بر رقابت در کمیّت آب، جوانب مختلف سیاسی، اقتصادی، امنیتی، هویتی و غیره دارند.
مناقشه از پیامدهای راهکارهای احیای دریاچه ارومیه
فارغ از تمام دیدگاهها و مسئولیتهای سیاسی و سیاستی ، بسیاری از اقدامات مدیریتی برای بهبود وضعیت دریاچه ارومیه ناموفق بودهاند. بستن چاههای غیرمجاز، نصب کنتور به چاهها، کنترل برداشت غیرمجاز از رودخانهها، انتقال آب از رودخانه زاب، رهاسازی آب سدها، تصفیهٔ پساب و رهاسازی آن به دریاچه، تغییر کاربری اراضی، طرح نکاشت، انتقال آب از رودخانه ارس، کنترل توسعهٔ اراضی و انتقال آب از دریاچه خزر مواردی از عمده طرحهای پیشنهادی و اجرایی برای احیای دریاچه ارومیه بودند. به صراحت میتوان گفت که اکثر اقدامات صورت گرفته برای احیای دریاچه ارومیه منتج به مناقشات آبی شد و این مناقشات در نهایت به توقف، تغییر، ایجاد اخلال در اجرا و تعریف پروژههای هزینهبر جدید انجامید. بستن چاهای غیرمجاز، نصب کنتور به چاهها و کنترل برداشت غیرمجاز موجب مناقشات کشاورزان با سازمان آب و نیروی انتظامی شد. نتیجهٔ پروژهٔ انتقال آب از رودخانه زاب مخالفتهای اقلیم کردستان عراق بود. رهاسازی آب سدها مناقشات ستاد احیاء و سازمان محیط زیست با وزات نیرو و سازمانهای آب منطقهای استانها را در پی داشت. تخصیص حقابه دریاچه ارومیه یکی از موضوعات مورد مناقشه استان کردستان با وزارت نیرو شد. طرح انتقال آب از دریای خزر به دریاچه ارومیه که هیچگاه محقق نشد مخالفتهای مسئولان استان مازندران را در پی داشت. طرحِ نَکاشت موجب مناقشات کشاورزان با متولیان انجام این کار بود. پروژهٔ انتقال آب ارس مخالفت مردم اردبیل و کشور آذربایجان را در پی داشت. علاوه بر این، طرحهایی که برای احیای دریاچه ارومیه بودند، اقداماتی نظیر انتقال آب زرینهرود به تبریز برای تأمین آب شرب و صنعت تبریز، مناقشات استان آذربایجان غربی و شرقی را رقم زد. قابل ذکر است که مناقشات فوقالذکر تعدادی از عمده مناقشات آبی این حوضهٔ آبریز هستند و تبیین جوانب هر یک از آنها از حوصله این بحث خارج است اما در ادامه قسمتی از جوانب مناقشات آبی مربوط به انتقال آب زرینهرود بدون بیان ارتباط آن با سایر مناقشات آبی حوضه بیان میشود.
یکی از عمده مناقشات آبی مربوط به حوضهٔ آبریز دریاچه ارومیه مناقشات مرتبط با انتقال آب زرینهرود (جیغاته) به تبریز است. انتقال آب از رودخانه زرینهرود به تبریز، راهکار رفع مشکل تأمین آب شرب تبریز بود. مشکل تأمین آب شرب شهر تبریز قدمتی بیش از انقلاب اسلامی دارد. با آنکه عملیات اجرایی این طرح و اتمام آن به ترتیب مربوط به سالهای ۱۳۷۱ و ۱۳۷۸ است اما این راهکار از حدود نیم قرن پیش مطرح بود و آغاز مطالعات آن مربوط به سال ۱۳۵۲ است. زرینهرود (جیغاته) رودخانه پر آبی است که به طور متوسط تأمین ۴۰ درصد آب دریاچه را بر عهده دارد. علاوه بر این انتقال، مطالعات اولیهٔ طرح «شبکه آبیاری دشت زرینهرود» بهمنظور توسعهٔ کشاورزی منطقه، مربوط به دهه ۱۳۴۰ بوده و این طرح نیز در سال ۱۳۹۰ به بهرهبرداری رسید. ۱۰ سال قبل از افتتاح طرح توسعه کشاورزی دشت زرینهرود، در سال ۱۳۸۰ زمزمههای احداث خطّ دوم انتقال آب از این رودخانه به تبریز مطرح شد، چرا که با توجه به افزایش مصارف مختلف آبی تبریز، خطّ انتقال اول دیگر جوابگو نبود. انتقال آب به تبریز، توسعهٔ کشاورزی در منطقه و اثرات طبیعی مانند بارش و غیره منتج به اثرات مخرّبی در استان مبداء انتقال (استان آ.غ) شد. نمونهای از چنین پیامدهایی، بیست ساله شدن بلاتکلیفی طرح دوهزار هکتاری پرورش ماهی دشت فسندوز میاندوآب (شهری در میان دو رودخانه زرینهرود و سیمینهرود) در سال ۱۳۹۰ بود. در اوایل دههٔ ۱۳۹۰ با وخیمتر شدن وضعیت دریاچه و تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه و همراهی این موارد با موارد فوقالذکر در نهایت منجر به بروز مناقشات مختلف دو استان در ارتباط با این موضوع شد که حدود ۱۰ سالی است ادامه دارد.
با شرحی که از وضعیت موجود مناقشات آبی حوضهٔ آبریز دریاچه ارومیه گذشت، به خوبی مشخص میشود که: مناقشات آبی مانع اجرای طرحهای احیای دریاچه ارومیه هستند، به مرز طبیعی حوضه محدود نیستند و مسائل انسانی آن را در داخل کشور تا مازندران و اردبیل و در مقیاس خارجی تا جمهوری آذربایجان و اقلیم کردستان گسترش دادهاند، مناقشات منجر به هزینههای مادی و معنوی هستند، مناقشات آبی صرفاً جنبه رقابت برای مصرف نداشته و ابعاد سیاسی، اجتماعی، امنیتی و غیره به خود گرفتهاند.
مواجهه با مناقشات آبی حوضهٔ آبریز دریاچه ارومیه
چنین به نظر میرسد که عمده مطالعات علمی مربوط به مناقشات آبی حوضهٔ آبریز دریاچهٔ ارومیه، بدون توجه به چیستی و ویژگیهای ماهیتی مناقشه (مواردی که شرح آنها گذشت) وارد گود شدهاند. در بسیاری از این مطالعات علمی، ماهیت مناقشه معمولاً به «رقابت در بهرهبرداری از یک منبع مشترک» محدود شده (جوانب مختلف سیاسی، اجتماعی، امنیتی و غیره مورد واکاوی قرا نگرفته است) و علت این مناقشات، تنها «کمبود منابع آبی» مطرح میشود (در حالی که نتایج مطالعات علمی معتبر جهان با این امر مغایر است). همچنین فرآیند مواجهه با چنین مناقشاتی برای تحقق بخشیدن به اصطلاح نامفهوم «حل مناقشه» در چگونگی تخصیص این منابع محدود درحال جستجو است (در حالی که اصطلاح حل مناقشه نمیتواند ترجمه صحیحی برای هیچ یک از مداخلات موجود برای مناقشه باشد). این مداخلات صرف نیز به ابزارهای خاصی از جمله «نظریهٔ بازی» محدود بودهاند که حتی بعضاً نتایج، شامل سناریوهایی غیرواقعی و غیرمنطقی است (در حالی که مطالعات روز علمی جهان و گذر زمان به ضعف این نوع ابزارها در زمینه مواجههٔ درست با مناقشه معترف بودهاند). این در حالی است که اکثر قریب به اتفاق مطالعات مربوط به مناقشات آبی در ایران، در این دسته قرار میگیرند.
در نهایت میتوان چنین بیان نمود که اقدامات عملی برای مواجهه با مناقشه منطبق بر مطالعات علمی نبوده و مطالعات علمی بهروز نبوده و از واقعیت مسئله فاصله بسیاری دارند.
این همان مسئله مهمتری است که سرمنشاء مسائلی نظیر خشکی دریاچه ارومیه، ناموفق بودن در بهبود وضعیت آن و تشدید مناقشات آبی این حوضهٔ آبریز است. مسئله اصلی آن است که ما با همان طرز فکری که مسائل را ایجاد کردهایم قادر به حلّ آنها نخواهیم بود.
* در این متن، واژه عربی مناقشه برای تبیین مفهوم واژه انگلیسی "Conflict" مورد استفاده قرار گرفته است که معادل واحد و دقیقی در زبان فارسی ندارد.
نظر بدهید