
زلزلهای که آبانماه امسال غرب استان کرمانشاه را لرزاند بسیار شدید بود. هنگام شب و در منطقهای با تراکم جمعیت بالا رخ داد. بسیاری از روستاها را ۱۰۰% تخریب و هزاران نفر از هموطنانمان را بیخانمان کرد اما آمار کشتهها و مصدومانش به علت پیش لرزهای قوی که دقایقی قبل از زلزله اصلی رخ داد و باعث خروج اهالی از منازلشان شد بسیار کمتر از سایر زلزلههای بزرگ کشور در طی ۴۰سال گذشته شاهدش بود: طبس، رودبار و بم.
هر چند بلافاصله بعد از حادثه، نیروهای نظامی و امدادی براساس امکانات منطقهایشان، تقسیم وظیفه کرده و عملیات نجات و امداد را شروع کردند. اما فَوَران اخبار و اطلاعات درست و غلط در شبکههای اجتماعی موجب شد تا علاوه بر نیروهای فوق، مردمِ داوطلب هم از سراسر کشور با هر وسیلهای به سوی مناطق زلزله زده سفر کرده تا علاوه بر حضور فیزیکی و کمک هموطنان آسیب دیدهشان، کمکهای جمعآوری شده را نیز به این مناطق برسانند. حجم و سرعت کمکهای خودجوش مردمی در هفته اول بعد از حادثه به میزانی بود که ترافیک در مسیرهای غربی استان را بسیار سنگین کرد و تردد را با مشکل روبرو ساخت به نحوی که برای عبور از مسیری ۶۰ کیلومتری باید ۵ تا ۶ ساعت زمان صرف میشد.
اعلام آمادگی چهرههای مطرح دانشگاهی، هنری و ورزشی در فضای مجازی برای دریافت و ارسال کمک به زلزلهزدگان و استقبال کمنظیرِ مردم از این فراخوانها -علاوه بر اینکه نشان از اعتماد مردم به این چهرهها داشت از یکپارچگی ملت ایران علیرغم برخی تفاوتهای زبانی و مذهبی حکایت میکرد و در یک کنش و واکنش اعتلایی هرچه عکسها و فیلمهای بیشتر در شبکههای اجتماعی منتشر و از کمک خیرین اطلاعرسانی صورت میگرفت، کمکهای مردمی هم بیشتر به سمت این منطقه ارسال میشد و حس همبستگی ملی را تقویت میکرد.
قطعا این مسئله که در چنین شرایطی تمام افراد جامعه اعم از افراد نخبه و چهرههای شناخته شده و مردم عادی برای کمک اقدام کنند نه تنها امر قابل تقدیر و البته با سابقه و قابل پیشبینیای بود. تفاوت و یا مشکل از جایی آغاز شد که بسیاری از مردمی در روزهای اولیه به منطقه آسیب رفتند کمترین تخصصی در امور امداد و نجات نداشته و بیشتر از آن که کمک باشند خواب و خوراکشان مسئلهساز شد. در مورد افراد شاخص هم که به عنوان مرجعی مطمئن اقدام به جمعآوری کمکهای نقدی و کالایی میکنند این نکته بسیار به چشم آمد که برای چگونگی هزینهکردِ کمکها چشمانداز روشنی نداشتند. در بیشتر مواردی هم که خودشان راساً اقدام به ارسال محمولههای جمعآوری شده و حتی پخش آن در مناطق آسیب دیده کردند یا در طی انجام آن یا پس از آن موجب بروز مشکلاتی در منطقه هدف شدند. در اغلب نقاط دنیا افراد مشهور پس از جلب کمکهای مردمی آنها را در اختیار نهادهایی قرار میدهند که به صورت تخصصی افراد آسیب دیده را شناسایی و به آنها کمک میکنند البته در مواردی هم خود افراد مشهور اقدام به تاسیس مراکز خیریه کرده و کمک میکنند اما کمک مستقیم و بدون بررسیهای پایهای معمولاً اتفاق نمیافتد.
به نظر میرسد بعد از زلزله دلخراش بم، ارگانهای دولتی از هماهنگی مناسب و برنامه صحیحی برای مدیریت بحران برخوردار شدند اما آنچه اینبار در زلزله کرمانشاه به چشم آمد، عدم هماهنگی این ارگانها با داوطلبان مردمی و نخبگان اجتماعی است که به علت تواناییشان ایشان در جذب کمک و هدایت مردم، حتماً باید راهی برای استفاده از آن پیشبینی شود.
شاید عدم شناخت نهادهای مسؤول و ناآشنایی با وظایف و عملکردشان از سوی مردم نیز یکی از دلایلِ پیش آمدِ به نظر میرسد نهادهایی نظیر هلال احمر، سازمان انتقال خون و اورژانس باید بیش از گذشته و با استفاده از رسانههای جدید با مردم ارتباط برقرار کرده و راههای مؤثر همکاری را یادآور شوند.
اطلاعرسانی کافی و به موقع از سوی نهادهای مسئول و مشخص کردن فرماندهی عملیات امداد در هر منطقه و تعیین ستادی برای سامان دادن به نیروهای مردمی و جذب و استفاده از افرادی که به هر نحوی امکان کمک دارند، از وظایف ستاد بحران باشد، هرچند علاوه بر سازمانهای اصلی، ارتش و سپاه هم براساس وظایف ذاتیشان با تمام امکانات و براساس شرایط منطقه وارد عملیات امداد شدند اما تعداد بالای روستاهای آسیب دیده، سرمای منطقه و تخریب بسیار زیاد، شرایط اضطراریای را پدید آورده بود که استفاده صحیح و هدایت شده از نیروهای مردمی در کاهش آلام، میتواند نقش مفید و مؤثری داشته باشد. واکنش گسترده و فوری مردم و ارسال سیل گسترده کمکهای مردمی در گوشه و کنار کشور نشان داد که ملت ایران ظرفیت جدّی و قابل توجهی برای یاری رسانی به هموطنان آسیب دیده در حوادث احتمالی دارد و رویدادهای دهههای اخیر همچون زلزله اخیر کرمانشاه و زلزله آذربایجان و بم و رودبار هم مؤید این نکته است. لذا سازمانهای مسئول در امر امداد و نجات باید بیش از پیش برای استفاده از این ظرفیت ملی برنامهریزی کنند تا در حوادث احتمالی آتی به شکلی مطلوب و ثمربخشتر بتوان از این ظرفیتها استفاده کرد.
.
[مقالات مرتبط]
■ فرصتها و چالشهای تجار کرمانشاه در عصر قاجار
■ قیام سی تیر ۱۳۳۱ مردم کرمانشاه بررسی پرونده یک خیزش
■ فقر شهری و سیاست جناحی در ایران
نظر بدهید