اعضای طبقة کارگر در سال 1385 حدود 30 درصد از نیروی کار شاغل در ایران را تشکیل میدادهاند، بخشی از نیروی کار که عمدتاً هم فاقد ابزار تولید است، هم بیبهره از اقتدار سازمانی، و هم جایگرفته در ردههای بالنسبه پایینتری از هرم سرمایة انسانی. طبقة کارگر در ایران رویهمرفته از نابرخوردارترین اقشار اجتماعی است، نوعی نابرخورداری که در ناامنی فزایندة شغلی، میزان مستمراً بالای بیکاری، نرخ بالای تورم، معضل دیرپای حقوق معوقه، گسترش قراردادهای موقت کار، قدرت خرید کاهندة دستمزدهای اسمی، خروج کارگاههای زیر ده نفر از شمول قانون کار، تعدیل اجباری نیروی کار مازاد، تبعیض جنسیتی در نقطة تولید، ممنوعیت تأسیس تشکلهای مستقل کارگری، ممنوعیت اعتصاب، و جز آن بازتاب مییابد. رگهای از همین نابرخورداری را مثلاً میتوان در آینة مسائل مرتبط با حداقل دستمزد ردیابی کرد. حداقل دستمزد که در سال 1387 ماهانه حدوداً 220 هزار تومان بود فقط حدود 61 درصد از قدرت خریدِ حداقل دستمزد در سال 1358 را داشت. همین رقمِ حدوداً 220 هزار تومانی در شرایطی به تصویب رسید که خط فقر در سال 1387 برای خانوار پنجنفره در شهرهای بزرگ بنا بر محاسبة بانک مرکزی معادل 780 هزار تومان بود.
Recently in 55 Category
مقدمه
بخشهایی از روشنفکران چپ در ایران گرچه با جنبش اعتراضی پس از بیستودوم خرداد تا حدود زیادی همدلی دارند اما ائتلاف طبقة کارگر با طبقة متوسط را در شرایطی که هژمونی طبقة کارگر در جنبش سبز به منصة ظهور نرسیده باشد جایز نمیدانند. نویسندگانی از این دست دربارة ائتلاف طبقة کارگر با سایر طبقات بر این باورند که «طبقة کارگر نمیتواند به بهانة مبارزه با توتالیتاریسم به اتحاد با جناحهای مختلف بورژوازیِ لیبرال (حتی جناح چپ بورژوازی) دست بزند.» از نگاه چنین نویسندگانی، «هدف فوری چپ از مشارکت در [جنبش اعتراضیِ پس از بیستودوم خرداد] تشکیل پرولتاریا به صورت طبقه و به منظور خلع ید سیاسی و اقتصادی از کل طبقة بورژوازی است.» نقشة راه برای تحقق همین هدف را نیز چنین بازگو میکنند: «طرح این مطالبات نیازمند زمان، پیشرفت مادیِ وقایع و استمرار جنبش، کنارزدن ذهنیتهای بورژوایی ـ لیبرالی، مبارزه با هژمونی لیبرالها و کوششی دشوار برای حضور هژمونیک طبقة کارگر است.»
انقلاب سال 1357 در ایران نظم سیاسی موجود را واژگون کرد. مناسبات و نهادهای موجود اجتماعی را از هم گسیخت تا بدانها سرشت و قالبی تازه بخشد. انقلابْ بیانِ آرمانی دگرگونی اجتماعی و پیشرفت بود. شعارهایش، اندیشیده یا خودانگیخته، نماد جهتگیری دلخواه تودههای شرکتکننده در جنبش انقلابی و رهبرانشان بود. اما شکل و جهت و دامنة انقلاب را، همچون آتشی که به جنگل میزند یا همچون گردبادی که دشت را میپیماید، دینامیسم درونیِ تعامل نیروی درهمکوبندهاش با پهنة اجتماعی که آن را درمینوردد تعیین میکند نه جهتگیریهای آغازین و خاستگاهاش. چنین است داستان انقلاب ایران که خواستاش حاکمکردن مستضعفان، امحای فقر و استثمار و ثروت "بادآورده"، استقلال از "امپریالیسم شرق و غرب"، و نشاندن اقتصاد اسلامی آرمانیای، که تاکنون تعریفی از آن به دست داده نشده، تحت نظارت روحانیت شیعة خردهبورژامحور بر جای "سرمایهداری وابستة" ایران، در جامعة عمیقاً قطبیشدة کشور بود.
پیشدرآمد
«امروز، در تمام شهرهای ما تودههای مردم علیه رژیم جنایتکار بهپاخاستهاند... اما هنوز این آغاز کار است، هنوز بخش بزرگی از نیروهای خلق، (به خصوص کارگران) آن طور که باید و شاید به میدان نیامدهاند.... ما سازمان چریکهای فدایی خلق ایران از تمامی کارگران زحمتکش و مبارز میخواهیم که در مقابل قتل عام تودههای رنجدیده توسط مزدوران رژیم شاه جنایتکار ساکت نایستند .... در مقابل گلولهباران مردم زحمتکش در خیابانها و دانشجویان در دانشگاهها اعتراض کنید .... با توطئههای رژیم جهت برگزاری تظاهرات دولتی و قلابی توسط کارگران ناآگاه مبارزه کنید.»
مقدمه
برای تحلیل بازار کار چندین وجه باید در نظر گرفته شود: تعامل بازار کار با چرخة اقتصادی و سپهر زیستی؛ عرضة نیروی کار و خانوارها و جمعیت؛ تقاضای نیروی کار؛ تولیدکل و بنگاههای اقتصادی؛ بیکاری و پیامدهای آن؛ حقوق و دستمزد پرداختی بنگاهها به نیروی کار و درآمدهای کاری اعضای خانوارها؛ و قوانین و مقررات و نهادهای صنفی ناظر بر بازار کار. در این مقاله صرفاً سه رکن اساسی بازار کار، یعنی عرضه، تقاضا و بیکاری که حاصل تعامل دو بخش اخیر است، مورد بحث قرار میگیرند.
مقدمه
حداقل دستمزد درواقع مقرراتی است در بازار نیروی کار که سطح پرداخت به کارگران را تعیین میکند. مقررات حداقل دستمزد در بسیاری از کشورها برآیند تعامل میان سه دسته از نقشآفرینان است: کارگران، کارفرمایان، و دولت. ایران نیز در آخرین ماه هر سال شاهد مشاجرات جدّی میان همین سه دسته بر سر تعیین حداقل دستمزد است. رگهای از واقعبینی در مواضع همة طرفهای ذینفع در تعیین حداقل دستمزد وجود دارد.
روز شنبه نوزدة اسفند 1357 اولین شمارة نشریة کار ارگان سازمان چریکهای فدایی خلق ایران منتشر شد. به این ترتیب سازمان چریکهای فدایی خلق پس از هشت سال مبارزة مخفی مسلحانه فعالیت علنی خود را آغاز کرد. به رغم محدودة اعضای اصلی باقیمانده در آستانة انقلاب، سازمان دارای هواداران بسیاری در طبقات مختلف اجتماعی بود و یکی از مهمترین سازمانهای چپ مارکسیستی در معادلات سیاسی آن ایام به شمار میرفت.